
بگویید از یاد نت نخواهد رفت...
بگویید خاطره هایش را هر سال تمدید خواهم کرد..
بگویید چرا ؟؟
چرا آنگاه که من همه را به خاطر داشتن او باختم، آن زمان تنهایم کرد..
بگویید خانه ام سرد است...
بگویید چرا مرا لا به لای لحظه های سرد روزگار رهایم کرد..؟
بگویید نفس کم می آورم دیگر..
بگویید چرا بی هوا رهسپار اعماق دریایم کرد...؟
بگویید قشنگ ترین بهانه.. دانی کدامین بهانه اینگونه رسوایم کرد..؟؟
بگویید که دارم میروم، خدا صدایم کرد...
نگوئید...
نگوئید شکسته ام... ترحم نمی خواهم..
بگذارید نداند چگونه مرا از غرورم جدایم کرد....
نظرات شما عزیزان:
|